doar un sarut

عشقم من چیزیو حذف نکردم،اخرین پستی ک گذاشتم اسمش هست "خوب بود اما بی تو دگه اصلا نیس " بدلیل اختلالات پرشین بلاگ من خودمم درتعجبم ک گاهی ب مشکل میخوره.یا بقول تو فقط میشه تو موبایل خوند.منم همین مشکل رو دارم.از یطرف میگم برم رو سرور دگه ی، از یطرف همه چیزام اینجاس.از اول تا الان،میدونی دلم نمیاد.عادت کردم بابت محیط و ... ولی آخرین پستم اگر میبینی اونه ک من توی خیابونای مشهد نوشتم،بیاد تو و اولین قراری که باهم داشتیم. اونچیزی ک خوب بود اما دگه بی تو نیس ، همه چیز بود و یکیشم  خود "مشهد" 16 تاس و عالی. عکسات. عاشقشونم doar un sarut...ادامه مطلب

یلدات مبارک عزیزم

چه خوب میشد اکه توی این شب بلند پیش هم میبودیم و ...

doar un sarut...

به رسم هرساله، و بخاطر علاقه ی که خودم دارم،این ایام رو دوسدارم.اومدم ک تولد حضرت عیسی رو تبریک بگم ، میدونم بهرحال شما هم اونجا روزهای خوب و خوش و تعطیلات خاطره انگیزی دارین و یکی از بهترین ایامتون هس. امیدوارم سال جدید میلادی ، برا همتون ،،از خونواده ،گرفته مث مامان و بابا جون ، مامان بزرگ و پدربزرگ و دایی و خاله ک میشناختمشون و  همه اوناییکه که نمیشناسم ، یسال خیلی خوب و پربرکت و شاد و پر از خبرهای خوب و خوشحال کننده باشه. راستش گاهی ک فکرمیکنم ، ب ی اومدن چندروزه سفر ک اونزمان قراربود ، و البته کار نداریم ک نشد ، باخودم میگم چقدر خوب میشد و دوسداشتنی بود ،اون رابطه من و تو و اونچیزاییکه اونجا اتفاق میفتاد، ینی عین فیلما میشدا ک من بینهایت دوسداشتم. هنوز یادمه ک گفتی ، همسایه مادربزرگم خونشو میده ب اجاره ب مسافر و اینا و تو اونجا شب میتونی بمونی، بعد اخودم میگفتم خب تنها ک نمیشه همش. میگفتم ممکنه تو هم بتونی بیای قبل اینکه بخام بخابم بیای پیش من و .... اصن ی فکرایی بود ک گفتنش منو ب عمق وجودم میبره توی حس و حال درکش. این یکی ازونچیزا بود ک فکرمیکردم. بهرحال خیلی دوسداشتنی میشد اون اومدن و بودن اونجا. همشونو دوسدارم بااینکه ممکنه حتا نشناسنم و ندیده باشنم،از دایی ت گرفته ک اونموقع یمقدار مریض شده بود و فکرنکنم خوب شد دگه اره؟ خب خوش بگذره بهتون این تعطیلات کریسمس و سال جدید. doar un sarut...ادامه مطلب

فقط دوسدارم بنویسم دلتنگم میدونی میرم عکساتو میبینم چه سلفی های خوشگلی ولی حیف که حرف نمیزنند آدم دلش میخاد بغل کنه چه سلیقه ی و چه لباسای خوشگلی و چه تنوع زیبایی نگاه کردنش فقط مال منه   دیشب فکرمیکردم به عشقمون ، به این چیزی که بینمون بوده و هست و خواهد بود ، ی آهنگ پخش میشد.میدونی من خیلی خوشبختم. و یچیز خوب و دوسداشتنی و همیشگی که من دارم و خیلیا ممکنه نداشته باشن ، واقعا یچیز خاصه. ک منو دلگرم میکنه ، فکرمیکنم اصن ظاهر و باطنم فرقی نمیکنه با گذر زمان، پیر نمیشم، حس خوب زندگی و امید دارم . من به این داشته م عشق میکنم و خودمو و عشقمو برتر و بالاتر از همه میبینم و اونچیز احساس توئه نسبت ب خودم، اون احساس دوست داشته شدن از طرف تو برای همیشه ، همه این چیزای خوب رو بمن میده. ک من دور و اطرافم میبینم خیلیا بخاطر فراموش شدن از ذهن عشق و دوستشون، تنفر بوجود میاد توی وجودشون ، یا ناامیدی یا ... ولی من خیلی خوشحالم چرا که هرروز میفهمم بیشتر میخامت و ازونور هم ... برای دادن این احساس ب من ، واقعا ممنونم ازت. خوشحالم ک عشقم فراموشم نمیکنه و ... دوستت دارم doar un sarut...ادامه مطلب

بگذار بگویند که او مرد نبود ...

                                                  این عشق به گریه اش می ارزد ...

doar un sarut...

این عکس رو نیگا کن عشقم. اینو ساعت 15 امروز ، 9 دی گرفتم.عکس بدون هیچگونه ویرایش و فیلتری اپلود کردم. نمیدونم برات اشنا هست یا نه اما اینجا چندین متر بالاتر از در خونمونه. جایی که هرروز نگاهم بهش میفته و ازش رد میشم.

میخام خودت حدس بزنی که چی توی این عکس میبینی که برات آشنا س. و منم خیلی دوسدارم. یعنی ببین چیکارکردما که اینجوری درومده. بیشتر نمیگم تا خودت بفهمی.

مراقب خودت باش عشقم

doar un sarut...

عزیزدلم ، بزار اول بگم که از دیشب تاالان ک دارم مینویسم خیلی یادت بودم و یادت کردم،دیشب خوابتو دیدم. خیلی خوشحال بودم ک اینجوریه.میتونستم ببینمت و ازین بابت حس وصف نشدنی داشتم. ی مسابقه بود ک من توش دوم شده بودم،جالب بود یکی از جایزه هاشم تو گرفته بودی و بقیه م همینطور. فکر میکنم ی کتاب بود، نکته جالبش این بود ک بترتیب از نفر اول هرکسی جایزشو از بین همه جایزه ها انتخاب میکرد. و خوشبختانه نفر اول اونچیزی رو که تو گرفته بودی انتخاب نکرد و من ورش داشتم.کاش الان یادم بود چی بود دقیقا اسمش و .. ولی یادمه یدونه کتاب بود.خودتم اونجا تو اون مراسم بودی و من دنبال تو برا دیدنت. چه حس خوبی داشتم از دیدنت و انتخاب اون کادو دیشب قراربود بیام لحظه تحویل سال اکه درست گفته باشم، بیام و تبریک بگم بهت. چه لحظه خوب و دوسداشتنیه.من ک اونلحظه خیلی عالی م و بیاد اونا ک دوسشون دارم و دعاکردن براشون. شاید بی تاثیر نبوده که خابتو دیدم. نمیدونم ولی اینکه بیای اینجا و بنویسی یچیزی که خیلی وقته نگفتی،نشون ازین باشه ک بهم فکر میکردی و جای من اونجا خالی بوده. میدونم حتما همینطوره. هنوزم آرزو ب دلمه برا اونلحظه ک کنارهم باشیم. صب هم ک از خونه میومدم سر کار ، اون آهنگ دوسداشتنی مونو باسم آرزو گوش میکردم و بیادت اومدم تااینجا.خیلی خوبی منم بیادتم عشقم، دلمم خیلی برات تنگ بوده و هنوزم هست و خواهد  بود.یذره ها doar un sarut...ادامه مطلب

دلم گرفته. دوسداشتم صداتو میشنیدم

خیلی چیزا مینویسم ولی پاک میکنم. جرات نمیکنم دگه بنویسم بعضی چیزارو ک مربوط بخودمونه و حسسم. 

خیلی چیزا تو این حالم تاثیر داره ، اخبار رو ک میشنوی. سخته دگه، 

doar un sarut...

زندگی کاش که بر وفق مرادت باشد آنکه از یاد تو را برد به یادت باشد بعد ازین کاش بخندی نه فقط  خنده بر روی لبت از سر عادت باشد غم نبینی گل من ، اشک نبیند چشمت از تو در یاد همه چهره شادت باشد آنقدر بخت به روی تو بخندد که فقط حس هرکس که تورا دید حسادت باشد اینهمه غم که تو بر دوش کشیدی ای کاش جاش بر شانه تو مرغ سعادت باشد عشقم سارا جونم ، همراه با ی آه از ته دل و ی تنهایی غم انگیز توی این سکوت شب ، اینجا عجیب بیادتم . خاستم قبل خواب حسمو باهات قسمت کنم و بگم دوستت دارم.این شعر هم از ته دلم تقدیم ب تو. همه شونو برات آرزو دارم. کاش امشب ک نیازدارم بازم ببینمت تو خوابم. ... ... ... ... ب یادت  doar un sarut...ادامه مطلب

راست میگن وقتی بدشانسی میاری و اون اتفاقی ک نباید اتفاق بیفته میفته. اونموقع بود ک بخاطر مشکل گوشیم، داده بودمش تعمیر ، و مشکلش برطرف شده بود اما روزی مثلا یبار یا دوبار طوری میشد ک خودبخود انگار کسی باهاش کارمیکنه و وارد منوها و صفحات دیگش میشه. مشخص بود که لمسش درگیره و هیچکاریم ازم برنمیاد تا اینکه باطریشو دربیارم و ریستش کنم. از بخت بد بگم یا خوب ، دیروز اینجوری شده بود و ازونجا ک shortcut اکانت تلگرامش، رو صفحه اصلی گوشیم بود خودبخود وارد اونجا شد و منم هرچی back و home و power رو میزنم انگار ن انگار. و بدتر ازون رفت بسمت call اونم توی تلگرام. نمیدونم تا درستش کردم ایا زنگ خورد و تماس برق doar un sarut...ادامه مطلب